"حکاية طائرة"
شکت طائرة الي ربّه حزينة وهي قائلة :
ربّ ارسلت صباحاً ريحاً عاصفة فألقت وکرتي . ماذا فعلت بک و اي زاوية من ارضک ضيّقتها لکي أصبح محقة لمثل هذه العقوبة ؟
فأجابها ربّها قد ترصد بک وبفخاخک أفعي وقد کنت نائمة . کانت الريح في الطريق أرسلته إليک لکي تلقي بالوکرة حتي تنجوي من الافعي.
اي بسا از چيزي بيزاريد در حاليکه در آن براي شما خيري نهفته است.
==============================
الترجمة
گنجشکي محزون با خداي خود شکوه کرد که :
پروردگارا صبحگاهان طوفاني فرستادي که آشيانم را به زير افکند. من با تو چه کرده بودم و کدام گوشه سلطنتت را تنگ کرده بودم که مستوجب چنين عقوبتي شدم ؟
خداي فرمود:
ماري بزرگ در کمين تو و جوجه هايت بود در حاليکه تو در خواب خوش بودي . بادي در راه بود فرستادمش تا لانه ات را به آرامي واژگون کند تا از نيستي برهي !
منقووب
رووعة
مشكوورة غاليتي الله لا يحرمنا جديدك
ودي
مشكوورة غاليتي الله لا يحرمنا جديدك
ودي