تخطى إلى المحتوى
الرئيسية » حکاية من اديب عربي مع ترجمتها الفارسية/حکايتي از اديب عرب بهمراه ترجمه فارسي

حکاية من اديب عربي مع ترجمتها الفارسية/حکايتي از اديب عرب بهمراه ترجمه فارسي 2024.

  • بواسطة

حکاية من اديب عربي مع ترجمتها الفارسية/حکايتي از اديب عرب بهمراه ترجمه فارسي

شربة و بولة
قيل أن أحد الملوک ابتني قصرا ضخما في حديقة لا تختلف عن صفة الجنة إلا أنها في الأرض . فتنافست الحاشية في اطراء هذه الأبهة إلا حکيما لزم الصمت . فسأله مولاه في ذلک فقال يا مولاي هب أنک عطشت حتي أشرفت علي التلف ، أفما کنت تفتدي حياتک فتعطي هذا القصر وما حوله مقابل شربة ماء؟ قال الملک بلي .

قال الحکيم : فإذا استعصت هذه الشربة وانحصرت بولا حتي قاربت الهلاک أفما کنت تعمل علي اخراجها ولو أنفقت في ذلک القصر والحديقة؟ قال الملک بلي . قال الحکيم إذن فقيمتها شربة وبولة . قيل فاعتبر الملک وزهد في الدنيا .

ترجمه
آمده است که پادشاهي قصري باشکوه در باغي بنا کرد ، باغي که تنها اختلافش با بهشت در اين بود که بروي زمين بود. پس همه حاضران در عظمت آن مشغول تمجيد بودند ،جز حکيمي که سکوت اختيار کرده بود . پادشاه سبب آن را جويا شد .پس حکيم چنين گفت : سرورم فرض کن که روزي تشنه شوي بگونه اي که در شرف مردن باشي ، آيا حاضر نيستي تمام زندگي ات بهمراه اين قصر را در ازاي مقداري آب بدهي؟ پادشاه گفت چرا!

حکيم گفت : حال اگر به سبب اين مقدار آب به شدت ودر حد هلاکت نيازمند قضاي حاجت باشي ومجبور به دادن قصر وباغت در ازاي دفع آب باشي ، آيا چنين نميکني؟ پادشاه گفت : چرا! حکيم گفت : پس ارزش آن در جرعه اي آب است وادراري .
گفته شده که پادشاه پند گرفته به زهد روي آورد .
از حکايات بولس سلامة شاعر ونويسنده لبناني

منقوول

كعادتك مبدعة
مشكووووورة غاليتي
ودي
شكرا على الموضوع المميز

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

هذا الموقع يستخدم Akismet للحدّ من التعليقات المزعجة والغير مرغوبة. تعرّف على كيفية معالجة بيانات تعليقك.